نامه چهارشنبه 86/11/17 , 8:15 ع سینا ساسانی • نظر در سکوت تنهائیم نشسته بودم گفتم برای دوست چی بفرستم گل گفت مرا بفرست که تا خوشحالش کنم . و خار گفت مرا بفرست تا در چشم دشمنانش فرو بروم . ای بابا دوره این حرفا گذشت یک زنگ بزن . سلام